گفتی سردم است . دست بردم در ظلمت شب روی شانه هایت.در تو پیچیدم و شعر شدم برای هزار ضلع و زاویه از نگیت.خواندم. کنار حس شنوایی تو، آوای باد شدم در گوش آتش. سوختم و سوختم .سوختم که لبخندت گرم شود .
309. برای تو که میخواهمت... برای تو که قرار بود سیگارم را از گوشه ی لبت روشن کنم... برای تو که آوایی
306. یه بارم برام عکس مانتو های گل گلی بفرست تا انتخاب کنم.....
تو ,سوختم ,شدم ,آتش ,باد ,آوای ,تو که ,برای تو ,که لبخندت ,لبخندت گرم ,شود 309
درباره این سایت